این روزها نمی دانم چه مرگم شده . گذشتن یک هفته اندازه یک قرن طول می کشه و خستگی اش رو با تمام وجودم حس می کنم . از طرف دیگه انقدر روزها زود می گذره که تاریخ از دستم در رفته . اخه مگه میشه هم طولانی باشه هم کوتاه .
دنبال یک کم تنوع می گردم که رنگ زندگی ام یک کم عوض بشه . کسی می توانه کمکم کنه .
شاپرک خانم...برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 166 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:51
کنار هم بودن حس قشنگیه . وقتی قراره با هم باشیم روزها و ساعت ها حرفهایی که میخوام بزنم رو مرور میکنم . اما نمیدانمچرا وقتی کنارشم انقدر ساکت میشم و هیچ حرفی بادم نیست که بهش بزنم . شاید از اینکه چیزی بگم و هزار تا چیز توش در بیاد میترسم . بعضی وقتا با خودم فکر میکنم واقعا ارزش این همه از خود گذشتگی رو داره . این همه دوستش دارم اصلا میفهمه . چرا من همیشه گیج میزنم . کی میخوام قدرت کافی برای روبه رو شدن با مسایل رو داشته باشم . همه چی رو به جون میخرم که با اون وقت بگذرونم اما نمیدانم واقعا منو میخواد .
شاپرک خانم...برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 174 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:51
چند وقتی هست که نتوانستم بیام اینجا.
اینجا مثل یک خانه امن برای من می مانه . حرف هایی که دارم و به کسی نگفتم اینجا می نویسم . از دلتنگی هام از عشقم از دلشوره هام از تنفر
خلاصه از همه حس ها می نویسم .
چقدر خوبه که هستی شاپرکم . حتی اگه فقط خودم بدانم که هستی هم برام کافیه . دلم نمی خواهد ادم هایی که می شناسم به تو سرک بکشن .
اینجا فقط مال من و توه
دوستت دارم شاپرکم
شاپرک خانم...برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 177 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:51
برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 156 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:51
چند روزی هستش که می خواهم یک برنامه داشته باشم تا بتوانم چند ساعتی کنارش باشم . اما جور نمیشه . یا برنامه من جور نمی شه یا برنامه اون .
بعضی وقتا فکر می کنم چقدر بده که برای گذراندن چند ساعت با هم باید اینقدر همه چی با هم جور باشه .
دلم میخواست بیشتر در دسترس بود .و راحت تر می توانستم باهاش در ارتباط باشم .
اما خوب این هم مدل دوستی ماست دیگه . کاریش نمی شه کرد .
شاپرک خانم...
برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 163 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:51
این روزها دلم بدجوری هوایی شده .
نمی دانم چم شده اما دلم همه اش بهانه می گیره . چی می شد یکم زندگی من تغییر می کرد . بعضی وقتا با خودم فکر می کنم که اگه تغییر می خواهی خودت باید توی زندگی ات ایجاد کنی . نمی توانی که منتظر باشی زندگی ات خودش تغییر کنه . اما خوب فکر میکنم راهش را بلد نیستم .
شاپرک خانم...
برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 182 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:51
برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 170 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:51
چقدر بده که تو اولین نفری باشی که بشه از زندگی حذفت کنن . چقدر بده که جایگاه ات توی زندگی کسی که تمام عمر عاشقش بودی و دوستش داشتی انقدر دم دست و بی ارزش باشه .
چقدر غمگینم .
چقدر خسته ام .
چقدر بی حوصله ام .
چقدر تنهام .
شاپرک خانم...
برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 174 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:51
برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 180 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:51
توی این روزها که فکر و خیال و سرگردونی داره خفه ام میکنه . یکدفعه چندتا شاخه گل نرگس به دستم میرسه .
گل نرگس برای من یاد آور صمیمیت و عشقیه که توی دوران کودکی از معلمم به من رسیده . هنوز عطر گل نرگس سرمستم میکنه . حس زندگی رو توی رگهام به وجود میاره .
امروز صبح که چشمام رو باز کردم . اولین چیزی که نگاهم به سمتش رفت گلهای نرگس کنار تختم بود و عطرشرن خنده رو به لبم اورد .
امیدوارم امروز روز بهتری باشه . من با بوی گل های نرگس سرمست شدم .
شاپرک خانم...
برچسب : نویسنده : shaparkkhanomo بازدید : 160 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:51